دزفوللغتنامه دهخدادزفول . [ دِ ] (اِخ ) دزپل . دژپل . و در اصطلاح محلی آن را دزفیل و دژپیل گویند و معرب آن دِسفول است . پلی بر آن آب [ آب جندی شاپور ] بسته اند به چهل و دو چشمه و
دزفوللغتنامه دهخدادزفول . [ دِ ] (اِخ ) (شهرستان ...) یکی از شهرستانهای استان ششم کشور است . حدود: از طرف شمال به شهرستان خرم آباد و بروجرد، از جنوب به شهرستان اهواز، از خاور به
دزفوللغتنامه دهخدادزفول . [ دِ ] (اِخ ) (پل ...) در اصل دزپول بوده یعنی قلعه و پل ، و آن در ششتر واقع است و از غرایب بناهای روزگار است . (انجمن آرا)(آنندراج ). پل شادروان . پل شو
دزفوللغتنامه دهخدادزفول . [ دِ ] (اِخ ) (شهر...) آن را دسبول نیز گویند. (ابن بطوطه ). آن را اندیمشک گفته اند، از اقلیم سیم است . اردشیر بابکان ساخت بر دو جانب آب جندی شاپور نهاده
دزفولیلغتنامه دهخدادزفولی . [ دِ ] (ص نسبی ) منسوب به دزفول . از مردم دزفول . اهل دزفول .- لهجه ٔ دزفولی ؛ لهجه ای است ایرانی که در دزفول بدان تکلم کنند. و آن ظاهراً از بقایای «خ
پل دزفوللغتنامه دهخداپل دزفول . [ پ ُ ل ِ دِ ] (اِخ ) در شهر دزفول بر روی آب دیز واقع است و از ابنیه ٔ معروف زمان ساسانیان است و جزء آثار تاریخی ایران بشمار میرود.
جامع دزفوللغتنامه دهخداجامع دزفول . [ م ِ ع ِ دِ ] (اِخ ) مسجدی است در دزفول که تاریخ بنا و بانی آن معلوم نیست و بگفته ٔ امام جمعه که میگوید ازسیصد سال قبل امامت این مسجد با اجداد این
داعی دزفولیلغتنامه دهخداداعی دزفولی . [ ی ِ دِ ] (اِخ ) سیدعبداﷲ متوفی به سال 1256 هَ . ق . و متولد1158 هَ . ق . او راست :جوانی چه آورد و پیری چه بردشود محو اندیشه ٔ خواب و خوردمی سالخ
دزفولیلغتنامه دهخدادزفولی . [ دِ ] (ص نسبی ) منسوب به دزفول . از مردم دزفول . اهل دزفول .- لهجه ٔ دزفولی ؛ لهجه ای است ایرانی که در دزفول بدان تکلم کنند. و آن ظاهراً از بقایای «خ