دزدگیرلغتنامه دهخدادزدگیر. [ دُ ] (نف مرکب ) دزدگیرنده . گیرنده ٔ دزد. دستگیرکننده ٔ دزد. کسی و یا چیزی که دزد را می گیرد و نگاه میدارد. (ناظم الاطباء). || شحنه و نظرباز که شناختن
دزدلغتنامه دهخدادزد. [ دُ ] (ص ،اِ) ترجمه ٔ سارق است . (آنندراج ). سارق و کسی که می دزدد و دزدی می کند و راهزن و قطاع الطریق . (ناظم الاطباء). رباینده ٔ مال دیگران .که مال دیگر
دزدگیرلغتنامه دهخدادزدگیر. [ دُ ] (نف مرکب ) دزدگیرنده . گیرنده ٔ دزد. دستگیرکننده ٔ دزد. کسی و یا چیزی که دزد را می گیرد و نگاه میدارد. (ناظم الاطباء). || شحنه و نظرباز که شناختن
دزدگیرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. وسیلهای که در اشیاء گرانبها از قبیل خودرو، ملک، یا گاوصندوق کار گذاشته میشود و در اثر تماس یا قطع و وصل شدن نور به صدا درمیآید.۲. [منسوخ] کسی که دزد را د