دزارگلغتنامه دهخدادزارگ . [ دِ ] (اِخ ) ژرار. یا گاسپار (1593 - 1662 م .). ریاضیدان و مهندس فرانسوی و از مؤسسین هندسه ٔ جدید. از زندگی او چندان اطلاعی در دست نیست . شهرتش بسبب ک
ژنی دزارلغتنامه دهخداژنی دزار. [ ژِ دِ ] (اِخ ) (لو...) نام حجاری خفته رسته ای از آنتونن مِرسیه که اینک در موزه ٔ لوور است .
دارگویش بختیاری1. دار قالىبافى؛ 2. گاوآهن، خیش (ابزارى است که با آن زمین را شیار داده یا شخم کنند)؛ 3. چوبه دار؛ 4. درخت.
دزارگلغتنامه دهخدادزارگ . [ دِ ] (اِخ ) ژرار. یا گاسپار (1593 - 1662 م .). ریاضیدان و مهندس فرانسوی و از مؤسسین هندسه ٔ جدید. از زندگی او چندان اطلاعی در دست نیست . شهرتش بسبب ک
ژنی دزارلغتنامه دهخداژنی دزار. [ ژِ دِ ] (اِخ ) (لو...) نام حجاری خفته رسته ای از آنتونن مِرسیه که اینک در موزه ٔ لوور است .
لامارکلغتنامه دهخدالامارک . (اِخ ) گیوم دو. ملقب به «سانگلیه دزاردن ». وی در انقلاب شهر لیژآلت اجرای سیاست لوئی یازدهم بود. (تولد حدود 1446 و وفات به سال 1485 م .).