انصماعلغتنامه دهخداانصماع . [ اِ ص ِ ] (ع مص ) رفتن در غضب خود. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). گذشتن و استمرار در غضب خود. (از اقرب الموارد).
نشوصلغتنامه دهخدانشوص . [ ن ُ ] (ع مص ) بلند گردیدن ابر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ارتفاع . (تاج المصادر بیهقی ) برآمدن ابر. (از اقرب الموارد) (از المنجد). بر
جادهلغتنامه دهخداجاده . [ جادْ دَ ] (ع اِ) معظم طریق و وسط آن . (اقرب الموارد). راه راست . ج ، جَوادّ. (مهذب الاسماء). شاه راه . راه بزرگ . گذر. معبر. جَرَجَه . جَرَج . مَجَبَّه
چینلغتنامه دهخداچین . (اِ) شکن و بهم کشیدگی و ترنجیدگی در پوست روی یا پارچه یا چرم و امثال آنها. آژنگ . (از فرهنگ اسدی نخجوانی ). شکنج . (برهان ) (آنندراج ). یرا. (ملحقات برهان
کاظملغتنامه دهخداکاظم . [ ظِ ] (اِخ ) (موسی بن جعفر...) در حبیب السیر آمده است : ولادت شریف امام هفتم درابوا که منزلی است در میان مکه و مدینه فی صفر سنه ٔثمان و عشرین و مائه اتف