دردوسلغتنامه دهخدادردوس . [ دَ ] (اِ) (شکسته ٔ داردوست ) نامی است که در آستارا و گرگانرود به داردوست دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به داردوست شود.
خلیللغتنامه دهخداخلیل . [ خ َ ] (ع ص ) صادق در دوستی . خالص در دوستی . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). دوستی که خلل در آن نیست . ناصح . (یادداشت بخط مؤلف ). || لاغر. مختل ا
خَلِيلاًَفرهنگ واژگان قرآندوست بسیار نزدیک( کلمه خليل از نظر مصداق ، خصوصيتر از کلمه صديق است . چون دو نفر دوست همين که در دوستي و رفاقت صادق باشند ، کلمه صديق بر آندو صادق است ، ولي با