انسانگراییhumanismواژههای مصوب فرهنگستاننظامی در اندیشه و رویکردی در کنش اجتماعی که انسان را محور دغدغههای خویش در برابر جهان هستی قرار میدهد
تَحِيدُفرهنگ واژگان قرآنمهیای فرار می شدی-در اندیشه فرار بودی(از مصدرحيد به معناي عدول و برگشتن به عنوان فرار است . کسي که به منظور فرار دارد راه خود را کج ميکند ، اين حالت را عرب حيد
چشمانداز مشترکshared vision, join vision, common visionواژههای مصوب فرهنگستانچشماندازی که غالب اعضای جامعه آن را در اندیشه و قلب خود میپرورانند
تدبیرلغتنامه دهخداتدبیر. [ ت َ ] (ع مص ) اندیشه کردن در عاقبت کار. (تاج المصادر بیهقی ). پایان کار نگریستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در پس کاری درآمدن و در عقب کاری غور کر