nodدیکشنری انگلیسی به فارسیگره زدن، تکان سر، تکان دادن سر بعلامت توافق، با سر اشاره کردن، سرتکان دادن
gossipedدیکشنری انگلیسی به فارسیشنیده، شایعات بی اساس دادن، سخن چینی کردن، خبر کشی کردن، دری وری گفتن یا نوشتن
gossipsدیکشنری انگلیسی به فارسیشایعات، شایعات بی اساس، اراجیف، سخن چینی، دری وری، شایعات بی پرو پا، بد گویی، شایعات بی اساس دادن، سخن چینی کردن، خبر کشی کردن، دری وری گفتن یا نوشتن
gossipدیکشنری انگلیسی به فارسیشایعات بی اساس، اراجیف، سخن چینی، دری وری، شایعات بی پرو پا، بد گویی، شایعات بی اساس دادن، سخن چینی کردن، خبر کشی کردن، دری وری گفتن یا نوشتن
ثرثرةدیکشنری عربی به فارسیجوش , قل قل , سالک , جوش صورت , صداي قل قل (درحرف زدن) , اشکال , بي نظمي , درهم وبرهم سخن گفتن , مغشوش کردن , تندتند حرف زدن , تند وناشمرده سخن گفتن , پچ پچ کرد
طالبوفلغتنامه دهخداطالبوف . [ ل ِ ب ُ ] (اِخ ) طالب اُف . حاجی ملاعبدالرحیم پسر استاد ابوطالب نجار تبریزی سرخابی در سال 1250 هَ . ق . متولد شد و در حدود شانزده سالگی به تفلیس رفت