کارخانة لبنیاتdairy factory, creamery, dairyواژههای مصوب فرهنگستانواحدی تولیدی که در آن فراوردههای شیری تولید میشود
پخشینۀ لبنیdairy spreadواژههای مصوب فرهنگستانپخشینهای که پایۀ آن چربی شیر است و میزان چربی آن کمتر از کره است
پیغذای لبنیdairy dessertواژههای مصوب فرهنگستانپیغذایی آمادۀ مصرف، ازجمله انواع بستنی خامهای و پنیرهای تازه و شیرخاگین، که از فراوردههای شیری مانند خامه و شیر و ماست تهیه شده باشد
فراوردۀ لبنیdairy productواژههای مصوب فرهنگستانهر فراوردۀ غذایی که از شیر تهیه شود متـ . فراوردۀ شیری milk product
نوشابۀ لبنیdairy beverageواژههای مصوب فرهنگستاننوشابهای که عمدتاً از شیر و فراوردههای آن تهیه میشود
دریچهفرهنگ فارسی عمید۱. در کوچک؛ پنجرۀ خانه.۲. روزن.⟨ دریچهٴ اطمینان: سوراخ و دریچهای که در بعضی از ماشینها ساخته میشود تا هر وقت بخار ماشین زیاد شود و خطر انفجار باشد خودبهخود باز شود و بخار زاید را خارج سازد.
دریچهلغتنامه دهخدادریچه . [ دَ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) درچه . صاحب غیاث اللغات گوید: به معنی در کوچک و همین شهرت دارد، مگر در زیاده بودن یای تحتانی تأمل است لیکن اکثر استادان دریچه به زیادت یاء تحتانی آورده اند و غالب ظن آن است که دریچه در اصل دریزه بود که زای
دریچهvalve 1واژههای مصوب فرهنگستانتاخوردگی غشایی یا ابزاری مصنوعی بین حفرههای قلب که عبور خون را از بین آنها واپایش میکند
چهاردریچهلغتنامه دهخداچهاردریچه . [ چ َ / چ ِ دَ چ َ/ چ ِ ] (اِ مرکب ) کنایه از چشم و گوش و دهان و بینی است . (از شرفنامه ٔ منیری ) (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || کنایه از چهارعنصر است . ||
دریچهفرهنگ فارسی عمید۱. در کوچک؛ پنجرۀ خانه.۲. روزن.⟨ دریچهٴ اطمینان: سوراخ و دریچهای که در بعضی از ماشینها ساخته میشود تا هر وقت بخار ماشین زیاد شود و خطر انفجار باشد خودبهخود باز شود و بخار زاید را خارج سازد.
دریچهلغتنامه دهخدادریچه . [ دَ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) درچه . صاحب غیاث اللغات گوید: به معنی در کوچک و همین شهرت دارد، مگر در زیاده بودن یای تحتانی تأمل است لیکن اکثر استادان دریچه به زیادت یاء تحتانی آورده اند و غالب ظن آن است که دریچه در اصل دریزه بود که زای
دریچهvalve 1واژههای مصوب فرهنگستانتاخوردگی غشایی یا ابزاری مصنوعی بین حفرههای قلب که عبور خون را از بین آنها واپایش میکند