دریانوردیلغتنامه دهخدادریانوردی . [ دَرْ ن َ وَ ] (حامص مرکب ) عمل دریانورد. مسافرت در دریا. || کشتی رانی . (ناظم الاطباء). || ملاحی . کشتیبانی . و رجوع به دریانورد شود.
آییننامۀ بینالمللی امنیت کشتیها و تسهیلات بندریinternational ship and port facility codeواژههای مصوب فرهنگستانآییننامهای که سازمان بینالمللی دریانوردی برای تأمین و ارتقای امنیت کشتیها و تسهیلات بندری تدوین کرده و لازمالاجراست اختـ . آییننامۀ باکوب ISPS code