دریانهفرهنگ نامها(تلفظ: doryāne) (دُری = مانند دُر ، درخشان ، روشن + انه (پسوند نسبت)) ، منسوب به دُر و دُری ؛ دُروار ؛ (به مجاز) روشن و درخشان .
دریاچهگویش اصفهانی تکیه ای: deryâča طاری: deryâča طامه ای: deryâča طرقی: deryâča کشه ای: deryâča نطنزی: deryâča
پیل افکنفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهآنچه یا آنکه قدرت به زمین زدن پیل را داشته باشد؛ نیرومند؛ پیلافکننده: ◻︎ چه صعبرودی، دریانهاد و طوفانسیل / چه منکرآبی، پیلافکن و سواراوبار (فرخی: ۶۳).
موقانلغتنامه دهخداموقان . (اِخ ) مغان . (ناظم الاطباء). شهری است [به آذربادگان ] و مر او را ناحیتی است بر کران دریانهاده و اندر ناحیت موقان دو شهرک دیگر است که هم به موقان بازخوا
پیل افکنلغتنامه دهخداپیل افکن . [ اَ ک َ ] (نف مرکب ) که فیل افکند. که با پیل برآید. که فیل بر زمین زند. کنایه است از مرد دلیر و شجاع . صاحب آنندراج گوید بر قیاس پیلتن و اطلاق این ب
راهتلغتنامه دهخداراهت . [ ] (اِخ ) نام رودی به هندوستان و ظاهراً از شعبه های رود گنگ . فرخی در یکی از قصاید خود که در ذکر غزوات و فتوحات سلطان محمود غزنوی در هند است بدین رود اش
پلوپونزلغتنامه دهخداپلوپونز. [ پ ِ ل ُپ ُ ن ِ ] (اِخ ) (جنگ ...) این نام بجنگ تاریخیی که از سال 431 تا 404 ق . م . بین اسپارت و آتن ادامه یافت و بتخریب آتن منتهی شد اطلاق میگردد. چ