درگزلغتنامه دهخدادرگز. [ دَ گ َ ] (اِخ ) درجز. دره گز. دره جز. از شهرهای استان نهم (خراسان ) است . رجوع به دره گز شود.
درگزلغتنامه دهخدادرگز. [ دَ گ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش ماهان شهرستان کرمان واقع در 30 هزارگزی جنوب ماهان و 15 هزارگزی راه شوسه ٔ بم به کرمان ، با 205 تن سکنه . آب آن از قنات و
درگزاردنلغتنامه دهخدادرگزاردن . [ دَ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) گزاردن . عفو کردن . بخشیدن . (یادداشت مرحوم دهخدا) رجوع به درگذاردن شود.
درگزینلغتنامه دهخدادرگزین . [ دَ گ َ ] (اِخ ) درجزین . گویند نام شهر کوچکی است در اقلیم اعلم که یکی از نواحی همدان است و بین همدان و زنجان واقع شده و شهرکی بزرگ و آباد و منزه از م
درگزینیلغتنامه دهخدادرگزینی . [ دَ گ َ ] (اِخ ) ناصربن علی ، ملقب به قوام الدین و مکنی به ابوالقاسم . وزیر سلطان محمود سلجوقی . رجوع به ناصر درگزینی در ردیف خود و مآخذ ذیل شود: معج
درگزینیلغتنامه دهخدادرگزینی . [ دَ گ َ ] (ص نسبی ) درجزینی . منسوب به درگزین ، که نام شهری بوده است به همدان . رجوع به درگزین و درجزین شود.
عمادالدین درگزینیلغتنامه دهخداعمادالدین درگزینی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ دَ گ َ ] (اِخ ) مکنی به ابوالبرکات . وزیر مسعودبن محمد سلجوقی ، در آن زمان که فرمانفرمای عراق بود و پیش از رسیدنش به سلطنت
درگزاردنلغتنامه دهخدادرگزاردن . [ دَ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) گزاردن . عفو کردن . بخشیدن . (یادداشت مرحوم دهخدا) رجوع به درگذاردن شود.
درگزینلغتنامه دهخدادرگزین . [ دَ گ َ ] (اِخ ) درجزین . گویند نام شهر کوچکی است در اقلیم اعلم که یکی از نواحی همدان است و بین همدان و زنجان واقع شده و شهرکی بزرگ و آباد و منزه از م
درگزینیلغتنامه دهخدادرگزینی . [ دَ گ َ ] (اِخ ) ناصربن علی ، ملقب به قوام الدین و مکنی به ابوالقاسم . وزیر سلطان محمود سلجوقی . رجوع به ناصر درگزینی در ردیف خود و مآخذ ذیل شود: معج
درگزینیلغتنامه دهخدادرگزینی . [ دَ گ َ ] (ص نسبی ) درجزینی . منسوب به درگزین ، که نام شهری بوده است به همدان . رجوع به درگزین و درجزین شود.
عمادالدین درگزینیلغتنامه دهخداعمادالدین درگزینی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ دَ گ َ ] (اِخ ) مکنی به ابوالبرکات . وزیر مسعودبن محمد سلجوقی ، در آن زمان که فرمانفرمای عراق بود و پیش از رسیدنش به سلطنت