دروگرگویش اصفهانی تکیه ای: derungar طاری: derangar طامه ای: derowgar طرقی: derangar کشه ای: derangar نطنزی: dorowger
دروگرلغتنامه دهخدادروگر. [ دِ رَ / رُو گ َ ] (ص مرکب ) شخصی که غله می برد و درو می کند و او را به عربی حصّاد خوانند. (برهان ). قطع کننده ٔ زراعت . (غیاث ). درو کننده . (شرفنامه ٔ
دروگرلغتنامه دهخدادروگر. [ دُ گ َ ] (ص مرکب ) درودگر. مخفف درودگر که استاد چوب تراش باشد. و به عربی نجار گویند. (برهان ) (از غیاث ) : درحال نجاری طلب کرد تا صندوق بتراشد جبرئیل ب
دِرُوگرگویش خلخالاَسکِستانی: adrun دِروی: adurn شالی: adurn کَجَلی: dərav akar کَرنَقی: dərin/ bičinči کَرینی: bičinči کُلوری: dərunâr گیلَوانی: drüngar لِردی: bičinči
دِرُوگرگویش کرمانشاهکلهری: derawanɪ گورانی: derawanɪ سنجابی: derawanɪ کولیایی: derawanɪ زنگنهای: derawanɪ جلالوندی: derawanɪ زولهای: derawanɪ کاکاوندی: derawanɪ هوزمانوندی: deraw
دروگر علوفهforage harvesterواژههای مصوب فرهنگستانماشینی که علوفه را درو میکند یا علوفۀ دروشده را از زمین برمیدارد و پس از خرد کردن و بستهبندی به وسیلۀ نقلیۀ دیگری منتقل میکند