چاه تزریقinjection wellواژههای مصوب فرهنگستان1. چاهی در میدان نفت یا گاز، برای حفظ فشار یا افزایش بهرهوری، که از آن برای تلمبه کردن آب یا گاز یا بخار یا مواد شیمیایی به درون سازند مخزن استفاده میشود 2. چ
مجالستلغتنامه دهخدامجالست . [ م ُ ل َ / ل ِ س َ ] (ع اِمص ) همنشینی . (غیاث ). همنشینی و معاشرت . (ناظم الاطباء). نشست و برخاست . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و من بنده را بر مجا
بالشلغتنامه دهخدابالش . [ ل ِ ] (اِ) بالشت . تکیه که زیر سر نهند. ودر جواهرالحروف نوشته مأخوذ از بال که بمعنی پرهای بازوی مرغان است ، چه در اصل وضع از پر مرغان می آکندند. (از آ
پرگارلغتنامه دهخداپرگار. [ پ َ ] (اِ) آلتی هندسی برای کشیدن دائره و خطوط. آلتی که ترسیم قِسی و دوایر را بکار رود. قلم آهنی دو شاخه که بدان دائره کشند. (غیاث اللغات ). افزاری است
طاهر قزوینیلغتنامه دهخداطاهر قزوینی . [ هَِ رِ ق َزْ ] (اِخ ) مؤلف تذکره ٔ حزین آرد: وحیدالزمان میرزا طاهر علیه الرحمه یگانه ٔ روزگار و از غایت اشتهار بی نیاز از تعریف است . موطن و مو