درواهلغتنامه دهخدادرواه . [ دَرْ ] (ص مرکب ) دروا. دروای . سرنگون . (برهان )(آنندراج ). معلق . اندروا. || حیران . (برهان ) (آنندراج ). سرگردان . متحیر. سرگشته : ز بیم آتش تیغش که
درواهلغتنامه دهخدادرواه . [ دَرْ ] (ص مرکب ) دروای . دروا. درواژ. ضروری . (برهان ) (آنندراج ). لازم . واجب . مهم . (ناظم الاطباء).- درواه تر ؛ لازمتر. الزم . (ناظم الاطباء).|| سز
درواهنگلغتنامه دهخدادرواهنگ . [ دَرْ هََ] (اِخ ) دهی است از دهستان خاروطوران بخش بیارجمند شهرستان شاهرود واقع در 108 هزارگزی جنوب خاوری بیارو 90 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ شاهرود به س
درواهیلغتنامه دهخدادرواهی . [ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شبانکاره ٔ بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع در 28 هزارگزی شمال باختری برازجان و کنار رودخانه ٔ شاپور، با 1500 تن سکنه .
چم درواهیلغتنامه دهخداچم درواهی . [ چ َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان شبانکاره ٔ بخش برازجان شهرستان بوشهر که در 18 هزارگزی شمال باختر برازجان و یک هزارگزی باختر رودخانه ٔ شاپور واقع است
درواهنگلغتنامه دهخدادرواهنگ . [ دَرْ هََ] (اِخ ) دهی است از دهستان خاروطوران بخش بیارجمند شهرستان شاهرود واقع در 108 هزارگزی جنوب خاوری بیارو 90 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ شاهرود به س
درواهیلغتنامه دهخدادرواهی . [ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شبانکاره ٔ بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع در 28 هزارگزی شمال باختری برازجان و کنار رودخانه ٔ شاپور، با 1500 تن سکنه .
چم درواهیلغتنامه دهخداچم درواهی . [ چ َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان شبانکاره ٔ بخش برازجان شهرستان بوشهر که در 18 هزارگزی شمال باختر برازجان و یک هزارگزی باختر رودخانه ٔ شاپور واقع است
شبانکارهلغتنامه دهخداشبانکاره . [ ش َ رَ / رِ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای یازده گانه ٔ بخش برازجان شهرستان بوشهر است . سد معروف شبانکاره در این دهستان در نزدیکی قریه ٔ درواهی روی رودخ
زلغتنامه دهخداز. (حرف ) صورت حرف سیزدهم است از حروف هجا و در حساب جُمَّل آن را به هفت دارند و در شمار ترتیبی نماینده ٔ عدد 13 است و نام آن زاء، زای ، زی و ز است . و آن را در