دره تلخلغتنامه دهخدادره تلخ . [ دَرْ رَ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی سرحدی بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان . واقع در 9هزارگزی جنوب خاوری قلعه رئیسی مرکز دهستان . آب آن از چشمه و
حکیم الملکلغتنامه دهخداحکیم الملک . [ ح َ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) علی بن حسن بن نظام الدین گیلانی . ازافاضل قرن یازدهم هجری است . او راست : 1- انوار الفصاحة و اسرارالبلاغة (البراعة) در شرح
فریدالدینلغتنامه دهخدافریدالدین . [ ف َ دُدْ دی ] (اِخ ) جاجرمی . دُرّه ٔ فرید اقبال بود و صدف گوهر کمال . در بخاراتحصیل کرد و مرا (محمد عوفی ) در خدمت او مباسطتی حاصل شد و از فواید
چنگولهلغتنامه دهخداچنگوله . [ چ َ گ ُ ل ِ] (اِخ ) نام یکی از پاسگاههای گمرک و مرزبانی بخش مهران شهرستان ایلام است . در 54 هزارگزی جنوب خاور مهران و 4 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ مهران
مصانعلغتنامه دهخدامصانع. [ م َ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ مصنع و مَصْنَعة. (از منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ). جاها که آب باران در آن جمع شود. غدیرها و آبگیرهای طبیعی : سل المصانع ر
علی ترکمانیلغتنامه دهخداعلی ترکمانی . [ ع َ ی ِ ت ُ ک َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابراهیم بن مصطفی بن سلیمان ماردینی حنفی ترکمانی ، ملقّب به علاءالدین و مشهور به ابن الترکمانی . فقیه و اصو