26 فرهنگ

4293 مدخل


ترجمه مقاله

درمنده

daramande

بیچاره؛ ناتوان؛ عاجز: ◻︎ بفرمود صاحب‌نظر بنده را / که خشنود کن مرد درمنده را (سعدی۱: ۸۶).