درمان کنالغتنامه دهخدادرمان کنا. [ دَ ک ُ ] (نف مرکب ) شافی و شفادهنده . (ناظم الاطباء). اما در سایر مآخذ دیده نشد.
درمانلغتنامه دهخدادرمان . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 14 هزارگزی خاور مهاباد و 13 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ مهاباد به میاندوآب ، با 265
کتابدرمانیbibliotherapyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درمان در کنار رواندرمانی که مطالعۀ کتاب را برای تقویت و فهم موضوعات طرحشده در جلسات درمانی توصیه میکند
طبلغتنامه دهخداطب . [ طِب ب ] (ع اِ) شهوت . خواهانی تن . || شأن . حال مرد. دَهر. خُوی . عادت . یقال : ماذاک بطبی ؛ ای بدهری و عادتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سحر. (غیاث
شَلُّمهگویش بختیارینام گیاهى دارویى که کنار چشمهها مىروید و از برگ آن براى درمان دمل و جوش چرکى استفاده مىکنند.
جاندارولغتنامه دهخداجاندارو. (اِ مرکب ) کنایه از تریاک است که افیون باشد. (برهان ). || نوش دارو و تریاق را گویند که حفظ جان کند و زندگی بخشد. (آنندراج ) : جانداروی عاشقان حدیثت قفل