درقسلغتنامه دهخدادرقس . [ دُ ق َ ] (معرب ، اِ) غزال : و الحیوان الذی یقال له فلاطیقا و الحیوان الذی یقال له درقس . (یادداشت مرحوم دهخدا از مفردات ابن البیطار ج 1 ص 65).
دراسةدیکشنری عربی به فارسیويژه نگاشت , رساله درباره يک موضوع , امضاء با يک حرف , تک پژوهش , مطالعه , بررسي , مطالعه کردن
قرقشهواژهنامه آزادظاهرا ارامنه به درقدیم به قبرستان بزرگ قرقشه میگفتند(درقسمت پایین قرچی یوردی چسبیده به روستاآثارقبور باستانی زیادی وجوددارد)
شحصیمةلغتنامه دهخداشحصیمة. [ ش َ م َ ] (اِخ ) (بلندیها) شهری درقسمت یساکار بود و احتمال میرود که همان تل القاسم باشد که در وادی اردن واقع است . (قاموس کتاب مقدس ).
عانیملغتنامه دهخداعانیم . (اِخ ) (در عبری به معنی دو چشمه ) شهری منسوب به لاویان که درقسمت یساکار واقع بود اول تواریخ ایام 6:73 و بعضی را گمان چنان است که عانیم همان عین جنیم است
تراکیالغتنامه دهخداتراکیا. [ ] (اِخ ) تراس . تراکی . تراکیه . ثراقیه .از کشورهای قدیمی ناحیه ٔ بالکان و درقسمت جنوب شرقی بالکان واقع است ، و در آغاز حدود شمالی آن به طوفه منتهی می
اعتصاب جداجدالغتنامه دهخدااعتصاب جداجدا. [ اِت ِ ب ِ ج ُ ج ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که درقسمت های جداجدا و غیرمتصل شروع شده و بعد حفره ها راپر کرده و سراسر یک رشته را بگیرد. (