زريبت الخنازيردیکشنری عربی به فارسیجاي خوک ياگراز , طويله خوک , درطويله قراردادن , (طب) گل مژه , سنده سلا م
ساختنلغتنامه دهخداساختن . [ ت َ ] (مص ) بناء. بناکردن . عمارت . عمارت کردن .برآوردن . پی افکندن . بن افکندن . بنیان : دور ماند از سرای خویش و تبارنسری ساخت بر سر کهسار. رودکی .سا
stiesدیکشنری انگلیسی به فارسیغرق شدن، گل مژه، جای خوک یا گراز، طویلهخوک، سنده سلام، در طویله قرار دادن