درسوتالغتنامه دهخدادرسوتا. [ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رودان بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در 70 هزارگزی شمال خاوری میناب و سر راه مالرو کهنوج - رودان . (از فرهنگ جغراف
درسوتالغتنامه دهخدادرسوتا. [ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رودبار بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 25 هزارگزی جنوب باختری کهنوج و هفت هزارگزی باختر راه فرعی کهنوج - میناب . (ا
دَرَسُواْفرهنگ واژگان قرآنآموختند(دراست از نظر معنا اخص از تعلّم است ، چون اگر چه هر دو به معناي آموختن است ، ولي دراست غالبا در جائي بکار ميرود که انسان از روي کتاب درسي را بگيرد و بخوا
درستارانلغتنامه دهخدادرستاران . [ دَ رَ ] (اِ) درستان . شاگردانه . (برهان ). شاگردانه و وجهی که علاوه بر اجرت استاد به شاگرد دهند. (ناظم الاطباء).اما کلمه مصحف دستاران است که در بره
درستانلغتنامه دهخدادرستان . [ دَ رَ ] (اِ) درستاران . شاگردانه باشد و آن درمی چند است که بعد از اجرت استاد به شاگرد دهند. (برهان ) (آنندراج ). نوداران . (اوبهی ). این صورت کلمه در
درستارانلغتنامه دهخدادرستاران . [ دَ رَ ] (اِ) درستان . شاگردانه . (برهان ). شاگردانه و وجهی که علاوه بر اجرت استاد به شاگرد دهند. (ناظم الاطباء).اما کلمه مصحف دستاران است که در بره
درستانلغتنامه دهخدادرستان . [ دَ رَ ] (اِ) درستاران . شاگردانه باشد و آن درمی چند است که بعد از اجرت استاد به شاگرد دهند. (برهان ) (آنندراج ). نوداران . (اوبهی ). این صورت کلمه در
درسومارسلغتنامه دهخدادرسومارس . [ ] (اِ) به یونانی زجاج است . (فهرست مخزن الادویة). رجوع به زجاج شود.