درسارهلغتنامه دهخدادرساره . [ دَ سا رَ / رِ ] (اِ مرکب ) (از: در + ساره ،پرده ) درسار. معنی ترکیبی آن در پرده است . || پرده . (از برهان ) (از آنندراج ). || دیوار پیش در قلعه و خان
دربارهدیکشنری فارسی به انگلیسیabout, concerning, concerned, for, in re, on, over, regard, regarding, respecting, upon
درسارفرهنگ انتشارات معین(دَ) (اِمر.) 1 - درساره ، دیواری که جلو درِ خانه یا قلعه درست کنند. 2 - پرده ای که جلوی در خانه بیاویزند.
درسارلغتنامه دهخدادرسار. [ دَ ] (اِ مرکب ) درساره .دیواری باشد که در پیش قلعه و محوطه و خانه بکشند چنانکه در قلعه و خانه نمودار نباشد. (برهان ). دیواری که پیش در خانه بکشند که در
سارهلغتنامه دهخداساره . [ رَ / رِ ] (اِ) نوعی ازفوطه و میزر (مئزر) باشد که از ملک هندوستان آورند،و آن را در آن ملک بیشتر زنان لباس سازند، و ساری خوانند. (جهانگیری ). نوعی از فوط
پردهلغتنامه دهخداپرده . [ پ َ دَ / دِ ] (اِ) حجاب . (دهار). غشاء. غِشاوه . خِدر. (دهار) (منتهی الارب ). غطاء. تتق . پوشه . پوشنه . سِتر. سِتاره . اِستاره . سِجاف . سَجف . سِجف .