درزی کلا کوچکلغتنامه دهخدادرزی کلا کوچک . [ دَ ک َ کو چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 19 هزارگزی جنوب باختری بابل و 7 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بابل
درزیکلای کوچکواژهنامه آزاددَرزیکُلای کوچک روستایی است از توابع شهرستان بابل که در کیلومتر پانزدهجاده جدید بابل به آمل واقع شده و طبق آخرین سرشماری (در زمستان 1393) دارای 85 خانوار سکنه و
درزی کلا شیخلغتنامه دهخدادرزی کلا شیخ . [ دَ ک َ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بانصر بخش بابلسر شهرستان بابل واقع در 5 هزار و پانصد گزی شمال بابل و کنار راه شوسه ٔ بابل به بابلسر با 78
درزی کلا بزرگلغتنامه دهخدادرزی کلا بزرگ . [ دَ ک َ ب ُ زُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 18 هزارگزی جنوب باختری بابل و 6 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بابل
درزی کلا نصیرائیلغتنامه دهخدادرزی کلا نصیرائی . [ دَ ک َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشهد گنج افروز بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 3 هزارگزی جنوب بابل و 2 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ بابل ب
دهلغتنامه دهخداده . [ دِه ْ ] (اِ) قریه . (شرفنامه ٔ منیری ) (مهذب الاسماء). قریه و با یاء نیز به صورت دیه آمده . (از غیاث ). دَیْه ْ (درتداول مردم قزوین ) و در کتب نثر قدیم ص
غوکلغتنامه دهخداغوک . (اِ) جانوری است که در آب و زمین نمناک میماند، بعربی ضِفدِع (ضَفدَع ) گویند. (آنندراج ). حیوان کوچکی ذوالحیاتین که وزغ و چغر وچغز نیز گویند و به ترکی قرباغ
یزیدیهلغتنامه دهخدایزیدیه . [ ی َ دی ی َ ] (اِخ ) یا یزیدیان ، پیروان شیخ شرف الدین ابوالفضائل عدی بن مسافربن اسماعیل ... ابن مروان از مشایخ قرن ششم هجری هستند. او به سال 555 یا 5
کتابلغتنامه دهخداکتاب . [ک ِ ] (ع اِ) نامه . ج ، کُتُب ، کُتب . (منتهی الارب ). آنچه در آن نویسند، تسمیة بالمصدر سمی به لجمعه ابوابه و فصوله و مسائله . (از اقرب الموارد). سِفر.
عقللغتنامه دهخداعقل . [ ع َ ] (ع اِ)خرد و دانش و دریافت یا دریافت صفات اشیاء از حسن وقبح و کمال و نقصان و خیر و شر، یا علم به مطلق امور به سبب قولی که ممیز قبیح از حسن است ، یا