درمنة ترکیگویش اصفهانی تکیه ای: doromba طاری: deramba طامه ای: -------- طرقی: deramba کشه ای: deramba نطنزی: --------
مفصلدیکشنری عربی به فارسیدرزه , بند گاه , بند , مفصل , پيوندگاه , زانويي , جاي کشيدن ترياک با استعمال نوشابه , لولا , مشترک , توام , شرکتي , مشاع , شريک , متصل , کردن , خرد کردن , بند ب
seamsدیکشنری انگلیسی به فارسیدرزها، درز، شکاف، بخیه، درز لباس، خط اتصال، رگه نازک معدن، دوختن، درز گرفتن، درز دادن، بهم پیوستن، بوسیله درزگیری بهم متصل کردن