دررولغتنامه دهخدادررو. [ دَ ](اِخ ) دهی است از دهستان زبرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور واقع در 6 هزارگزی شمال قدمگاه ، با 4075 تن سکنه . آب آن از رودخانه و قنات و راه آن مالرو
دررولغتنامه دهخدادررو. [ دَرْ، رَ / رُو ] (اِمص مرکب ، اِ مرکب ) در تداول عامه ، مخرج . بیرون شد. بیرون شو: این کوچه در رو ندارد؛ بن بست است . (یادداشت مرحوم دهخدا). || پیشرفت .
دررودلغتنامه دهخدادررود. [ دَ رِ رو ] (اِخ ) دهی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در 42 هزارگزی جنوب خاوری مسکون و 5 هزارگزی شمال راه مالرو کروک به مسکون با 20
دررودیلغتنامه دهخدادررودی . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عربخانه ٔ بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع در 56 هزارگزی شمال شوسف و 18 هزارگزی خاور هشتوکان . آب آن از قنات و راه آن مالرو
دررودیلغتنامه دهخدادررودی . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه واقع در 15 هزارگزی خاور رود و 15 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ عمومی تربت به نیازآباد.
دررودلغتنامه دهخدادررود. [ دَ رِ رو ] (اِخ ) دهی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در 42 هزارگزی جنوب خاوری مسکون و 5 هزارگزی شمال راه مالرو کروک به مسکون با 20
دررودیلغتنامه دهخدادررودی . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عربخانه ٔ بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع در 56 هزارگزی شمال شوسف و 18 هزارگزی خاور هشتوکان . آب آن از قنات و راه آن مالرو
دررودیلغتنامه دهخدادررودی . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه واقع در 15 هزارگزی خاور رود و 15 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ عمومی تربت به نیازآباد.
بی دررولغتنامه دهخدابی دررو. [ دَرْ، رَ / رُو ] (ص مرکب ) (از: بی + در + رو) بی دررفت . بی مفر. بی مخرج . بن بست : کوچه ٔ بی دررو. رجوع به دررو شود. || (اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیک ) گ