درخت اجماع اکثریتیmajority-rule consensus treeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درخت اجماع که فقط شامل تبارشاخههای موجود در اکثر درختهای تکاملی (tree) مجموعة اصلی است
درخت اجماعconsensus treeواژههای مصوب فرهنگستانتبارشاخهنگارهای شامل خلاصهای از ویژگیهای مکانشناختی مشترک دو یا چند درخت تکاملی (tree) با آرایههای یکسان که در جزئیات مکانشناختی با یکدیگر متفاوتند
درخت اجماع قاطعstrict consensus treeواژههای مصوب فرهنگستاندرخت اجماعی که اختلاف بین دو یا چند تبارشاخهنگاره را بهصورت بسشاخگی نشان میدهد
درخت اجماع نیمهقاطعsemi-strict consensus treeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درخت اجماع که از آن در شاخهبندی با فراوانی بیش از 50 درصد استفاده میشود متـ . درخت اجماع پنجاهدرصدی 50%majority-rule consensus tree
درختگویش اصفهانی تکیه ای: deraxt طاری: deraxt طامه ای: deraxt طرقی: deraxt کشه ای: deraxt نطنزی: deraxt
حجابلغتنامه دهخداحجاب . [ ح ِ ] (ع مص ) در پرده کردن . حجب . || بازداشتن از درآمدن . (منتهی الارب ). بازداشتن . (دهار) (زوزنی ). || روگیری . عفاف . حیا. شرم کردن : مرا بعرض تمنا
اتازونیلغتنامه دهخدااتازونی . [ اِ ] (اِخ ) (از اِتا، ملک ها + اونی ، متّحده ) نام مملکتی بزرگ واقع در آمریکای شمالی که آنرا دول متحده و جمهوری متحده نیز گویند. پایتخت این ملک واشن
طیفوریلغتنامه دهخداطیفوری . [ طَ ] (اِخ ) مردی طبیب بود. حنین بن اسحاق چندین کتاب از وی در فن پزشکی یاد و نقل کرده . از پیشوایان پزشکان و فاضلی در فن خویش حاذق بود و عبداﷲ نام داش
تابعیتلغتنامه دهخداتابعیت . [ ب ِ عی ی َ ] (مص جعلی ، اِمص ) پیروی و اطاعت کردن . (فرهنگ نظام ). تابع بودن . پیرو بودن . || از رعایای یک ملک ودولت بودن . از تبعه ٔ مملکتی محسوب شد