دربهشتلغتنامه دهخدادربهشت . [ دَ ب ِ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور، واقع در 3هزارگزی جنوب نیشابور، با 129 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن ارابه
دربهشتلغتنامه دهخدادربهشت . [ دَ ب ِ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماول بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
یخ دربهشتلغتنامه دهخدایخ دربهشت . [ ی َ دَ ب ِ هَِ ] (اِ مرکب ) نوعی از حلوا باشد و بعضی گویند حلوای برنج است . (برهان ). قسمی از حلوا. (ناظم الاطباء). نوعی از حلوا. (غیاث ). نام حلو
یخ دربهشتفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. نوشیدنی تهیهشده از یخ کوبیدهشده و شربت آلبالو، لیمو و امثال آنها.۲. خوراکی که از شیر، شکر، نشاسته، و گلاب تهیه کرده و پس از سرد شدن به شکل لوزی یا شکل دی
درهشتهلغتنامه دهخدادرهشته . [ دَ هَِ ت َ / ت ِ ] (اِ) جود و عطا. (جهانگیری ) (آنندراج ) (انجمن آرا). عطا. (صحاح الفرس ). جود و عطا و کرم . (برهان ). کرم و بخشش و داد و سخا. (ناظم
یخ دربهشتلغتنامه دهخدایخ دربهشت . [ ی َ دَ ب ِ هَِ ] (اِ مرکب ) نوعی از حلوا باشد و بعضی گویند حلوای برنج است . (برهان ). قسمی از حلوا. (ناظم الاطباء). نوعی از حلوا. (غیاث ). نام حلو
سلسبیللغتنامه دهخداسلسبیل . [ س َ س َ ] (اِخ ) نام چشمه ای است دربهشت . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (غیاث ) (زمخشری ) (مهذب الاسماء): عیناً فیها تسمی سلسبیلا. (قرآن 18/76).ور نباشد
یخ تربهشتلغتنامه دهخدایخ تربهشت . [ ی َ ت َ ب ِ هَِ ] (اِ مرکب ) یخ در بهشت . نام حلوایی است معروف که در ایران می سازند. (آنندراج ). و رجوع به یخ دربهشت شود.
ولامدرواژهنامه آزادنام یک روستای تاریخی در استان قزوین؛ به علت سرسبزی و آبادانی این محل، در سال های اخیر، آن را ولامدر به معنی «دربهشت» نامیده اند.
خالدلغتنامه دهخداخالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن زید انصاری ، ابوموسی گوید: بعضی از اصحاب ما گفته اند که : اوجز ابوایوب است و سپس آنچه را که حمیدبن زنجویه در کتاب «ترغیب » از طریق حسین