درایوین سینمالغتنامه دهخدادرایوین سینما. [ دْ رای ْ / دِ رای ْ سی ن ِ ] (انگلیسی ، اِ مرکب ) (از: درایو، راندن + این ، درون + سینما) مراد سینمایی است در فضای باز که اتومبیل بدرون آن توان
درایوین سینمافرهنگ فارسی عمید / قربانزادهسینمایی که با اتومبیل داخل حیاط آن شوند و از میان اتومبیل به تماشای فیلم بپردازند.
دراملغتنامه دهخدادرام . [ دِ ] (فرانسوی ، اِ) نمایشنامه و داستانی که موضوع آن غم انگیز و شادی بخش باشد. (اصطلاح تآتر) لفظی که گاه بمعنی تئاتر بطور کلی و گاه به معنی جنبه های خاص
طاق بستانلغتنامه دهخداطاق بستان . [ ق ِ ب ُ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه سنندج و کرمانشاهان بین گاوبنده و کرمانشاهان ، در 143000 گزی سنندج و 7500 گزی کرمانشاهان . در این محل قریب به سی
آنلغتنامه دهخداآن . [ ن ِ ] (ضمیر ملکی ) مال ِ. متعلق به . ازملک . و گاهی ازآن ِ و زآن ِ گویند : اسبی بود آن ِ منذر اشقر. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). و همه ٔ گوسفندان دیگر ازآن ِ ح
رویلغتنامه دهخداروی . (اِ) چهر. چهره . رخ . رخسار. وجه . صورت . محیا. مطلع. طلعت . معرف . منظر. دیدار. گونه . سیما. رو. (یادداشت مؤلف ). رو و رخسار است که به عربی وجه گویند. (
زینلغتنامه دهخدازین . (اِ)ترجمه ٔ سَرج . و خانه ، ساغر، قدح و هلال از تشبیهات اوست . (از آنندراج ). سرج و قسمی از نشیمن که بر پشت اسب و استر جهت سواری می گذارند. (ناظم الاطباء)