درازنشستsit-upواژههای مصوب فرهنگستانحرکت تمرینی قدرتی برای تقویت عضلات شکم ازطریق خوابیدن به پشت و سپس بلند شدن به حالت نشسته بدون کمک گرفتن از دستها
درازدستلغتنامه دهخدادرازدست . [ دِ دَ ] (ص مرکب ) آنکه دست دراز دارد. طویل الباع . طویل الید. طویل الیدین . (یادداشت مرحوم دهخدا). || حریص .طماع . (ناظم الاطباء) : اما بسیار طامع ا
نیمنشستcrunch, abdominal crunchواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درازنشست برای تقویت عضلات شکم که در آن زانوها خم شده است و صرفاً شانهها و بخشی از کمر از زمین جدا میشوند
رفتنفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. [مقابلِ آمدن] دور شدن از شخص یا جای مورد اشاره.۲. رسیدن به شخص یا جای مورد اشاره: به رفت منزل.۳. پیمودن؛ طی کردن.۴. روان شدن؛ روان بودن: خون رفتن.۵. آغاز کرد
ندا کردنلغتنامه دهخداندا کردن . [ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آوازکردن . خواندن . (ناظم الاطباء). آواز دادن . (یادداشت مؤلف ). خطاب کردن . صدا زدن . بانگ کردن : چرخ و زمان کرده ندا کای
امیدلغتنامه دهخداامید. [ اُ / اُم ْ می ] (اِ) در پهلوی ، اُمِت . در پازند، اُمِذ . (از حاشیه ٔ برهان قاطعچ معین ). آرزو. (حاشیه ٔ برهان قاطع) (ناظم الاطباء).رجاء. (ناظم الاطباء)