درآمدهلغتنامه دهخدادرآمده . [ دَ م َ دَ/ دِ ] (ن مف مرکب ) داخل شده . (ناظم الاطباء). واردشده . دخیل : بازل ؛ شتر هشت ساله به نهم درآمده . (دهار).- درآمده خلقت ؛ عربک . متداخل .
ستون درآمدهای اصلیmajor operated departmentواژههای مصوب فرهنگستانستونی که به ثبت درآمدهای حاصل از خدمات عمدۀ مهمانخانهها اختصاص داده میشود تا جداگانه محاسبه و واپایش شوند
ستون درآمدهای متفرقهminor operated departmentواژههای مصوب فرهنگستانستونی که به ثبت درآمدهای حاصل از خدمات متفرقۀ مهمانخانهها اختصاص داده میشود تا جداگانه محاسبه و واپایش شوند
تولید خالص ملیnet national product, NNPواژههای مصوب فرهنگستانارزش درآمدهای ایجادشده بهوسیلۀ عوامل تولید، پس از کسر تخمین استهلاک سرمایه، که در مالکیت شهروندان یک کشور، چه در داخل و چه در خارج از آن، قرار دارد
ستون درآمدهای اصلیmajor operated departmentواژههای مصوب فرهنگستانستونی که به ثبت درآمدهای حاصل از خدمات عمدۀ مهمانخانهها اختصاص داده میشود تا جداگانه محاسبه و واپایش شوند
ستون درآمدهای متفرقهminor operated departmentواژههای مصوب فرهنگستانستونی که به ثبت درآمدهای حاصل از خدمات متفرقۀ مهمانخانهها اختصاص داده میشود تا جداگانه محاسبه و واپایش شوند