ددلغتنامه دهخدادد. [ دَ ] (ع اِ) بازی . (از مهذب الاسماء). هزل . لهو. بازی . و فی الحدیث : ما انا من دد و لاالدد منی . و فیه لغات هذا: دد. دداً. ددن و ددد. || پاره ای از زمان
ددلغتنامه دهخدادد. [ دُ ] (اِ صوت ) به هندی کلمه ای است که جانور چرنده مثل سگ وگربه را بدان رانند. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
دام و ددلغتنامه دهخدادام و دد. [ م ُ دَ ] (ترکیب عطفی ) (ازدام + دد). به معنی حیوان اهلی و وحشی : اگر بد کنی چون دد و دام ، توجدانیستی هم تو از دام و دد. ناصرخسرو.چو بر نسبتی راند ا
دد و داملغتنامه دهخدادد و دام . [ دَ دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب )اوابد. (مرکب از: دد، جانور درنده + دام ، جانور بی گزند). از اتباع اند. رجوع به ترکیبات ذیل «دد» شود.
کلان ددلغتنامه دهخداکلان دد. [ ک َ دَ ] (اِ مرکب ) مرحوم دهخدا در یادداشتی این کلمه را به «مگاتریوم » از حیوانات پستاندار دوران چهارم معرفةالارضی داده اند. سنگواره ٔ این حیوان در ا