زبان درقفالغتنامه دهخدازبان درقفا. [ زَ دَ ق َ ] (اِ مرکب ) نام گلی . (ناظم الاطباء). رجوع به زبان بقفا و زبان پس قفا شود.
دبقالغتنامه دهخدادبقا. [ دِ ] (اِخ ) از ده های مصرو بنزدیکی تنیس واقع است . جامه های دبیقی بدان منسوبست و این نسبت به غیرقیاس است . یاقوت گوید از مردم مصر پرسیدم گفتند دبیق شهری
زبان درقفالغتنامه دهخدازبان درقفا. [ زَ دَ ق َ ] (اِ مرکب ) نام گلی . (ناظم الاطباء). رجوع به زبان بقفا و زبان پس قفا شود.
دلفینلغتنامه دهخدادلفین . [ دِ ] (اِ) گیاه یکساله یا دائمی از نوع دلفینیوم با خوشه های مارپیچی دراز از گلهای زیبا. انواع یکساله ٔ آنرا معمولا زبان درقفا می گویند و گلهای سفید، قر
زبان بقفالغتنامه دهخدازبان بقفا. [ زَ ب ِ ق َ ] (اِ مرکب ) گل نافرمان ، چرا که در پس گل مذکور چیزی بصورت زبان گنجشک دیده میشود و بهمین جهت او را نافرمان گویند، چرا که شخصی که فرمان س