noteدیکشنری انگلیسی به فارسیتوجه داشته باشید، یادداشت، تبصره، نت، یادداشت ها، نوت موسیقی، کلید پیانو، اهنگ صدا، یادداشت کردن، توجه کردن، ذکر کردن، تذکاریه یادداشت کردن، ثبت کردن، بخاطر سپر
ابن قلاقسلغتنامه دهخداابن قلاقس . [ اِ ن ُ ق َ ق ِ ] (اِخ ) ابوالفتوح نصراﷲبن عبداﷲبن مخلوف بن علی بن عبدالقوی بن قلاقس اللخمی الازهری الاسکندری ، ملقب به القاضی الاَعز، شاعر مشهور ع