دختهلغتنامه دهخدادخته . [ دُ ت َ / ت ِ ](ن مف ) دوخته . دو چیز بهم متصل شده بوسیله ٔ خیاطت یامیخ . خیاطت کرده . (جهانگیری ). مخفف دوخته است که خیاطت کرده باشد. (برهان ) (آنندراج
اقتضاضلغتنامه دهخدااقتضاض . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دوشیزگی بردن دختررا. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). بکارت دختر بردن . ازاله ٔ بکارت کردن .
بکارتلغتنامه دهخدابکارت . [ ب َ رَ] (ع اِمص ) دوشیزگی . (ناظم الاطباء) (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به بکارة شود.- ازاله ٔ بکارت کردن ؛ دوشیزگی دختر را ربودن و دخول کردن در وی . (
افتراعلغتنامه دهخداافتراع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دوشیزگی ربودن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بکارت دختر را بردن . (از اقرب الموارد). دوشیزگی دختر ببردن . (المصادر زوزن