دثاثلغتنامه دهخدادثاث . [ دَث ْ ثا ] (ع ص ) شکارکننده ٔ مرغان به فلاخن . (منتهی الارب ). واحد آن داث ّ است . (از اقرب الموارد).
دثاثلغتنامه دهخدادثاث . [ دَث ْ ثا ] (ع ص ) شکارکننده ٔ مرغان به فلاخن . (منتهی الارب ). واحد آن داث ّ است . (از اقرب الموارد).
دثلغتنامه دهخدادث . [ دَث ث ] (ع اِ) باران خرد. مطر ضعیف . (اقرب الموارد). باران ضعیف . باران ریزه و ضعیف . (منتهی الارب ). دثاث . || رمی مقارب از پس جامه . (منتهی الارب ). تی
دثارلغتنامه دهخدادثار. [ دِ ] (ع اِ) جامه ٔ بر تن و آن بالای شعار باشد از جامه ها. (منتهی الارب ). جامه ٔ بر تن . (ناظم الاطباء). جامه که بتن ملصق نباشد مانند چادر و جبه و عبا و