نایب سفارتلغتنامه دهخدانایب سفارت . [ ی ِ ب ِ س ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دبیر سفارت . (از لغات فرهنگستان ).
دبیرsecretary, diplomatic secretary, secretary of legationواژههای مصوب فرهنگستانرتبة دیپلماتی پایینتر از رایزن و بالاتر از وابسته متـ . دبیر سفارت secretary of embassy
گوبینولغتنامه دهخداگوبینو. [ گ ُ ن ُ ] (اِخ ) کنت ژزف آرتور دُ... سیاستمدار و نویسنده ٔفرانسوی که در 1816 م . در ویل دآوری متولد شد. وی از آغاز جوانی وارد سیاست شد. در سال 1851 م
نائب سفارتلغتنامه دهخدانائب سفارت . [ ءِ ب ِ س ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) دبیر. کارمند سفارتخانه که مانند وزیر مختار وسفیرکبیر دارای مصونیت سیاسی است و در غیاب آنها میتواند کاردار
دبیرلغتنامه دهخدادبیر. [ دَ ] (ص ، اِ) نویسنده . (برهان ) (از جهانگیری ) (صحاح الفرس ) (اوبهی ). منشی . (برهان ) (جهانگیری ). پناغ . (سروری ). بناغ . (دهار). کاتب . (مهذب الاسما