دبیتلغتنامه دهخدادبیت . [ دَ ] (اِ) قسمی قماش نخی . نوعی منسوج پنبه ای و آن بیشتر آستر لباس و رویه ٔ لحاف و تشک را بکارست .- دبیت حاج علی اکبری ؛ نوعی دبیت که بنام سفارش دهنده ٔ آن یعنی حاج علی اکبر به کارخانه های دبیت بافی لندن شهرت گرفته است .
دبیتواژهنامه آزاددَبیت (دویت) شلوار سنتی مردان بختیاری. شلواری بسیار گشاد و بزرگ که قابل مقایسه با نمونه های موجود در سنگ نگاره های ساسانی است
دبتلغتنامه دهخدادبت . [ دَ ت ُ ] (اِ) در اصطلاح هندیان قدیم گرمی و تف و حرارت حاصل از خورشید. بنابر آنچه در باج پران آمده است آتش را سه گونه قرار داده اند: یکی آتش متداول که آب آنرا خاموش سازد و نیازمند هیمه است . دوم آفتاب و سوم برق . (از ماللهند بیرونی ص 20</span
دبدلغتنامه دهخدادبد. [ دَ ] (ع مص ) تلفظی است از کلمه ٔ ضبط. و اسم فاعل آن دابد آید بجای ضابط. (دزی ج 1 ص 421).
ضبطلغتنامه دهخداضبط. [ ض َ ] (ع مص ) صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: در لغت بمعنی قطع است . ودر اصطلاح رساندن سخن بگوش شنونده است کما هو حقه ، یعنی بهمان نحو که سخن را از دیگری فراگرفته . سپس درک سخن باشد بقسمی که در موقع رساندن بغیر معنی آن بر شنونده روشن و هویدا بود. سپس در حفظ و نگاهداری
حريردیکشنری عربی به فارسیاطلس , دبيت , اطلسي , جلا , پرداخت , ابريشم , نخ ابريشم , نخ ابريشم مخصوص طراحي , پارچه ابريشمي , لباس ابريشمي
ربسلغتنامه دهخداربس . [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) قسمی قماش پنبه ای نازک تر از دبیت . (یادداشت مرحوم دهخدا). یک نوع پارچه ای است که از آن لباس سازند. (ناظم الاطباء).