دبدابلغتنامه دهخدادبداب . [ دَ ] (اِ) آوازه و شأن و شوکت و شکوه و عظمت را گویند. (برهان ). سرفرازی و شکوه و بزرگی و آوازه . || هر چیزی بزرگ . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخان
طبللغتنامه دهخداطبل . [ طَ ] (ع اِ) دهل یک رویه باشد یا دورویه . (منتهی الارب ) (زمخشری ). تبیره . (فرهنگ اسدی خطی متعلق به نخجوانی ). شندف . (فرهنگ اسدی ). کوس . (دهار). نقاره
سازلغتنامه دهخداساز. (اِ) آلت موسیقی . آنچه که نوازند مانند چنگ و عود و بربط و طنبور و قیچک و قانون و امثال آن . (از برهان ). نی و چنگ و هر چه بنوازند.(رشیدی ). چنگ . (شعوری ).