دایواریلغتنامه دهخدادایواری . (اِخ ) دهی از بخش قصرقند شهرستان چاه بهار. در 26هزارگزی شمال قصرقند کنار راه مالرو قصرقند به چانف . کوهستانی . با 250 تن سکنه . آب آن رودخانه . محصول
دیواریلغتنامه دهخدادیواری . [ دی ] (ص نسبی ) منسوب به دیوار. || آنچه در بدنه ٔ دیوار قرار دهند. و بدیوار کوبند یا بدیوار آویزند چون : ساعت دیواری ، جار دیواری ، نقشه ٔ دیواری ، تق
دیواریلغتنامه دهخدادیواری . [ دی ] (ص نسبی ) منسوب به دیوار. || آنچه در بدنه ٔ دیوار قرار دهند. و بدیوار کوبند یا بدیوار آویزند چون : ساعت دیواری ، جار دیواری ، نقشه ٔ دیواری ، تق
سیبافرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدیواری که در سر کوچه، محله یا جای دیگر برای محافظت و جلوگیری از هجوم دشمن درست کنند.
پاراوانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدیواری قابل جابجا شدن که از تخته و پارچه ساخته میشود و بهوسیلۀ آن قسمتی از یک فضا را از قسمت دیگر جدا میکنند.