دایرۀ ساعتیhour circleواژههای مصوب فرهنگستاندایرۀ عظیمهای بر روی کرۀ آسمان که از قطب شمال و جنوب آسمان و یک جِرم مشخص سماوی میگذرد
ساعت شماطه دارلغتنامه دهخداساعت شماطه دار. [ ع َ ت ِ ش َم ْ ما طَ / طِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ساعت شماطه شود.
نصفالنهارmeridian, celestial meridianواژههای مصوب فرهنگستاندایرۀ ساعتی که از سمتالرأس ناظر میگذرد
زاویۀ ساعتیhour angleواژههای مصوب فرهنگستانزاویۀ بین نصفالنهار ناظر و دایرۀ ساعتی جِرم آسمانی که در امتداد استوای آسمان و ساعتگَرد اندازهگیری میشود
عرضفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بیان مطلبی با احترام و ادب.۲. نشان دادن؛ آشکار کردن.۳. (اسم) [مقابلِ طول] پهنا.۴. [مجاز] مدت؛ فاصله: در عرض یک ساعت تمام کارها را انجام داد.۵. سان دیدن از سپ
مقسوملغتنامه دهخدامقسوم . [ م َ ] (ع ص ) بخش کرده شده . (آنندراج ). بخش بخش شده و قسمت شده . (ناظم الاطباء). بخش شده . بخشیده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : لها سبعة ابواب لکل ب
شمرلغتنامه دهخداشمر. [ش َ م َ ] (اِ) حوض خرد و کوچک . (برهان ) (ناظم الاطباء). حوض . حوض کوچک و تالاب . (غیاث ) (ناظم الاطباء). آبگیر خرد. (آنندراج ) (انجمن آرا). آبگیر. آبدان