داود المؤیدلغتنامه دهخداداود المؤید. [ وو دُل ْ م ُ ءَی ْ ی ِ ] (اِخ ) چهارمین از رسولان است به یمن . 696 - 721 هَ . ق .
داود المنتصرلغتنامه دهخداداود المنتصر. [ وو دُل ْ م ُ ت َ ص ِ ] (اِخ ) هفدهمین ازائمه ٔ رسی است در سعدای یمن حدود سال 680 هَ . ق .
داود النواجدلغتنامه دهخداداود النواجد. [ وو دُن ْ ن َ ج ِ ] (اِخ ) رجوع به العقد الفرید ج 3 ص 166 شود.
داود المصابلغتنامه دهخداداود المصاب . [ وو دُل ْ م ُ ] (اِخ ) از زهاد است . رجوع به عیون الاخبار ج 2 ص 46 و 51 و العقد الفرید ج 7 ص 169 شود.
ابوسلیمانلغتنامه دهخداابوسلیمان . [ اَ س ُ ل َ ] (اِخ ) داود العطار. محدّث است و از او محمدبن عبید روایت کند.
اقصیلغتنامه دهخدااقصی . [ اَ صا ] (ع ص ) شتر کرانه ٔ گوش بریده . (منتهی الارب ). و مؤنث آن قصواء است . || دور. ج ، اقاصی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (ن تف )دورتر. (مهذب
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن بشربن محمدبن عبداﷲبن سالم بخاری . مکنی به ابی حذیفه . از موالی بنی هاشم . مولد او بلخ است و چون ببخارا سکنی گزیده بدین نسبت معروف شده
ابومحمدلغتنامه دهخداابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رویم بن احمدبن زید بن رویم بغدادی . یکی از کبار شیوخ تصوف در اواخر مائه ٔ سیم و اوائل مائه ٔ چهارم معاصر مکتفی و مقتدر عباس