داخیدنلغتنامه دهخداداخیدن . [ دَ ] (مص ) از هم جدا کردن . (برهان ). پشم و پنبه از هم جدا کردن . پراکنده کردن . (انجمن آرا). || نظر بر چیزی افکندن . دیده ور شدن . (برهان ).
دامیدنلغتنامه دهخدادامیدن . [ دَ ] (مص ) بر بالا رفتن . (برهان ). بالای چیزی گشتن . صعود. زبر چیزی شدن . (شرفنامه ٔ منیری ). || برابر چیزی شدن . (برهان ) . || از بیخ و بن برکندن .