دانگاهواژهنامه آزاددان به معنی دانستن می باشد و گاه به معنی جایگاه بنابراین معنی کلی آن یعنی محل دانش یا به عبارتی محل دانستن
شهپروانۀ مشبکDanaus plexippusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از شهپروانهایان و راستۀ پروانهسانان که دارای بالهایی حنایی درخشان با انشعابهای درختیشکل سیاه و درخشان است
دانائهلغتنامه دهخدادانائه . [ ءِ ] (اِخ ) نام مادر پرسه و زن ژوپیتر رب النوع بزرگی یونانی . وی دختر آگری سیوس پادشاه آرگس است . (ایران باستان ج 1 ص 245 و 730 و 760</s
دژانگاهلغتنامه دهخدادژانگاه . [ دُ ] (ص مرکب ) سهمگین و خشم آلود و قهرناک . دژآگاه . (برهان ) (آنندراج ).
میدانگاهلغتنامه دهخدامیدانگاه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) جای فراخ و پهن که در آن بنا نباشد. (ناظم الاطباء). || میدان . میدان کارزار : شیروار آورد به میدانگاه گرد بر گرد صف کشند سپاه .نظامی .