خوک دانیفرهنگ انتشارات معین(ص مر. اِمر.) 1 - محلی که خوکان در آن زندگی کنند. 2 - (کن .) جایی کثیف و نامناسب برای زندگی و سکونت .
دانهگویش اصفهانی تکیه ای: duna طاری: duna طامه ای: duna طرقی: dâna کشه ای: duna / tirk نطنزی: duna / toxm
جریفلغتنامه دهخداجریف . [ ج َ ] (ع ص ، اِ) درختهای خشک نوعی از انجیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة). درختهای خشک .(ناظم الاطباء). || افانیه ٔ خشک . (منتهی الارب ) (آن
زیتونفرهنگ انتشارات معین(زَ یا زِ) [ ع . ] (اِ.) درختی است با تنة ناصاف و دارای شکاف های مشخص ، ولی در گیاهان جوان صاف و رنگی مایل به سبز دارد. میوة این درخت سبز و گوشت دار شبیه به آل
دیرهلغتنامه دهخدادیره . [ رِ ] (اِخ ) نام یکی دهستانهای بخش گیلان غرب شهرستان شاه آباد. این دهستان در شمال باختری گیلان واقع شده است . دره ٔ دیره بین کوه دانه خشک و کوه بازی ...
قاراسیالغتنامه دهخداقاراسیا. (معرب ، اِ) میوه ای باشد شبیه به گیلاس و آن را به فارسی آلی بالی گویند لیکن به آلوبالو شهرت دارد. گویند تازه ٔ آن شکم براند و خشک شده ٔ آن شکم ببندد و