دانش گسترلغتنامه دهخدادانش گستر. [ ن ِ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) گسترنده ٔ دانش . اشاعه دهنده ٔ علم . علم گستر. که بسط دانش دهد. که علم افاضه کند. که از دانش بهره رساند. ز دانش بهر کس رسا
دانش گسترفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهآنکه علم و دانش را رواج دهد؛ کسی که از علم و دانش به همه بهره رساند؛ گسترانندۀ دانش.
دانشگویش اصفهانی تکیه ای: elm طاری: elm / sevâd / dâneš طامه ای: elm / dâneš طرقی: elm کشه ای: elm نطنزی: elm / dâneš
دانشلغتنامه دهخدادانش . [ ن ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از دانستن . دانست . (فرهنگ نظام ). عمل دانستن . دانندگی . دانائی . علم و فضل و دانستن چیزی باشد. (برهان ). درایت . فقاهة. فقه .
فضیلتلغتنامه دهخدافضیلت . [ ف َ ل َ ] (ع اِمص ) فضیلة. رجحان . برتری . مزیت .فزونی . (از منتهی الارب ) : آدمیان را به فضیلت نطق و مزیت عقل از دیگر حیوانات ممیز گردانید. (کلیله و
ماهوارهلغتنامه دهخداماهواره . [ ماه ْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) ماهوار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ماهیانه باشد که به نوکران دهند. (فرهنگ جهانگیری ). ماهیانه . مشاهره . سرماهی . مهواره
رانش فنّاوریtechnology pushواژههای مصوب فرهنگستانپاسخی فنّاورانه ناشی از گسترش مرزهای دانش که به دنبال شناسایی مشکل برای ارائة راهحل است
رویکرد یکپارچهintegral approachواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی فراپارادایم (metaparadigm) برای بهرهگیری از گستردهترین سطح دانش ممکن برای خلق چارچوبی تعبیری و کمک به درک واقعیتهای بالقوۀ فرارو که از عقلانیت تحلیلی