دامپزشکلغتنامه دهخدادامپزشک . [ پ ِ زِ ] (اِ مرکب ) بیطار. (از لغات مصوب فرهنگستان ). ستورپزشک (در پهلوی ). آنکه چهارپایان بیمار اهلی را درمان کند. چه ، دام در فارسی به معنی جانور
دام پزشکفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپزشکی که بیماری جانوران، بهویژه چهارپایان را درمان میکند و برای این کار دورۀ دانشگاهی دیده است؛ بیطار.
دامپزشکیلغتنامه دهخدادامپزشکی . [ پ ِ زِ ] (حامص مرکب ) بیطاری . عمل دام پزشک . بیطرة. || (اِ مرکب ) آنجا که نظارت بر کار دام پزشک کنند. آنجا که بر اعمال دام پزشک بنگرند که بدانجا و
دام پزشکیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. شغل و عمل دامپزشک؛ بیطره.۲. (اسم) محلی که در آن دربارۀ امراض جانوران مطالعه و تحقیق میکنند: دانشکدۀ دامپزشکی.۳. (اسم، حاصل مصدر)رشتهای دانشگاهی که روش معال