داموزلغتنامه دهخداداموز. [ وَ ] (اِ) سله و سبدی باشد بزرگ که دو چوب بر دوطرف آن بندند و بدان سرگین و مثال آن کشند. (برهان ). صاحب انجمن آرا گوید: اما در سامی داموز بضم میم وسکون
دعموظلغتنامه دهخدادعموظ. [ دُ ] (ع ص ) بدخو. (منتهی الارب ). کج خلق . (ناظم الاطباء). سی ءالخلق . (ذیل اقرب الموارد از لسان ).