داغیلغتنامه دهخداداغی . (اِخ ) (النگ ...) نام محلی در پنج فرسنگی هرات . (حبیب السیر چ خیام ص 310 و 651).
دادیلغتنامه دهخدادادی . (اِخ ) دهی از بخش شیب آب شهرستان زابل . واقع در بیست و یک هزارگزی شمال باختری سکوهه و هشت هزارگزی شوسه ٔ زاهدان به زابل . جلگه گرمسیر دارای 3500 تن سکنه
اصحاب کهفلغتنامه دهخدااصحاب کهف . [ اَ ب ِ ک َ ] (اِخ ) بمعنی صاحبان غار، و ایشان هفت تن بودند از دوستان حق که از خوف دقیانوس نام پادشاهی ظالم از شهر گریخته در غاری پنهان شده بخفتند
دادیلغتنامه دهخدادادی . (اِخ ) دهی از بخش شیب آب شهرستان زابل . واقع در بیست و یک هزارگزی شمال باختری سکوهه و هشت هزارگزی شوسه ٔ زاهدان به زابل . جلگه گرمسیر دارای 3500 تن سکنه