داراییهای منقولmovable assetsواژههای مصوب فرهنگستانداراییهایی که جدا کردن آنها از اموال غیرمنقول هزینهبر نیست
داراییهای تکمیلیcomplementary assetsواژههای مصوب فرهنگستانداراییها یا زیرساختها یا قابلیتهایی که برای حمایت از تجاریسازی و بازاریابی موفق یک نوآوری علاوه بر سرمایهگذاریهای اولیه لازم است
داراییهای جاریcurrent assetsواژههای مصوب فرهنگستاناقلامی از داراییهای ترازنامه که انتظار میرود در جریان فعالیت بنگاه، در طول یک سال مالی، نقد شوند
داراییهای دیرنقدilliquid assetsواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع دارایی یا سند بهادار که فروش آن بدون پایین آوردن قابلتوجه قیمت ناممکن باشد
داراییهای زودنقدliquid assetsواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع دارایی که با کمترین کاهش قیمت و بهسرعت به فروش برود
داراییهای سرمایهایcapital assetsواژههای مصوب فرهنگستانداراییهایی که معمولاً در جریان عادی کسبوکار فروخته نمیشوند و بهدلیل تأثیر مستقیمشان در فعالیت اقتصادی، نگاه داشته میشوند
داراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رایی، مال، مایملک، مایه، حق، سرمایه، ثروت اموال منقول و غیرمنقول، مِلک، مِلک شخصی، سهم، متصرفات، مایتعلقبه، علاقه، متعلقات، داروندار، مالو
داراییهای جاریcurrent assetsواژههای مصوب فرهنگستاناقلامی از داراییهای ترازنامه که انتظار میرود در جریان فعالیت بنگاه، در طول یک سال مالی، نقد شوند
ارزش خالص داراییnet asset valueواژههای مصوب فرهنگستانارزش داراییهای هر صندوق سرمایهگذاری منهای بدهی آن صندوق
فراتاختswapواژههای مصوب فرهنگستانمعاوضة داراییهای مختلف با هم، از جمله معاوضة سهمی با سهم دیگر یا سهم با بدهی یا کالا با کالا یا داراییهایی به پولهای رایج متفاوت
نسبت تأمین وجهfunding ratioواژههای مصوب فرهنگستاننسبت داراییهای صندوق بازنشستگی به تعهدات صندوق در ارتباط با مستمریهای بازنشستگی