مرض مستوطندیکشنری عربی به فارسیمختص يک ديار , بومي , بيماري همه گيربومي , مخصوص اب و هواي يک شهر يا يک کشور
حَشْرٌفرهنگ واژگان قرآنمحشور کردن -بيرون کردن از ديار(کلمه حشر به معناي بيرون کردن و کوچ دادن قومي از قرارگاهشان به زور و جبر است )
لَا تُخْرِجُونَفرهنگ واژگان قرآنبیرون نکنید (عبارت"وَلَا تُخْرِجُونَ أَنفُسَکُم مِّن دِيَارِکُمْ"یعنی : يكديگر را از خانه هاى خود آواره نكنيد)