خیس شدنلغتنامه دهخداخیس شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سخت تر شدن . (یادداشت مؤلف ).- از باران خیس شدن ؛ بر اثر باران سخت تر شدن .- از عرق خیس شدن ؛ بر اثر عرق کردن تر شدن .- خیس آ
خسیس شدنلغتنامه دهخداخسیس شدن . [ خ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پست شدن . حقیر شدن . فرومایه شدن . ناکس شدن . اِدانَة. (یادداشت بخط مؤلف ).